اوج

ساخت وبلاگ
دوستان و همراهان عزيز طبق جلسه اي كه با خانم ياسمن دشتي برگزار شد پس از چاپ رمان (پرواز آرزوها)ي ايشون مطالبي رو بصورت قسمتهاي كوتاه از طريق سايت رسمي افق و همين سايت ميتوانيد مشاهده كنيد اوج...ادامه مطلب
ما را در سایت اوج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yasamandashti بازدید : 70 تاريخ : شنبه 4 تير 1401 ساعت: 23:49

ازانسان بودنم شرم میکنم!!!!!
گاهی میخواهم انسان نباشم
گوسفندی باشم پا روی یونجه هابگذارم! اما دلی را دفن نکنم!

گرگی باشم گوسفندها را بدرم اما بدانم کارم ازروی ذات است نه هوس
خفاش باشم که شبها گردش کنم باچشمهای کور…… اماخوابی راپرپرنکنم
کلاغی باشم که قارقارکنم
اماپرهایم رارنگ نکنم ودلی را با دروغ بدست نیاورم!! چه میدانم شاید…..
حیوانات به قصدتوهین…
همدیگر را”انسان”خطاب میکنند!!!

اوج...
ما را در سایت اوج دنبال می کنید

برچسب : انسان, نویسنده : yasamandashti بازدید : 71 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 2:54

  موضوع از همان جا شروع شد که با بزرگ و بزرگتر شدنمان،رویاهای مان را باختیم و بی آنکه بدانیم قسطی کردیم نفس کشیدن هایمان را و تمام مشکلاتمان را لابه لای پک های سیگار مرغوبمان پنهان کردیم...دل بستیم به فرداهایی روشن،غافل از آنکه همین روزها و ساعت ها و لحظه ها بودند که تاریکی یا روشنی فردایمان را ثابت میکردند!ابراز علاقه هایمان را ختم کردیم به پیام ها و لایک های مجازی و زمانی فهمیدیم اشتباه بزرگمان اوج...ادامه مطلب
ما را در سایت اوج دنبال می کنید

برچسب : تظاهر, نویسنده : yasamandashti بازدید : 71 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 2:54

چشم هایت عادت میکنند به دیدن کسی که به جایم آمده، دستهایت به خطوط دست آن غریبه...عادت میکنی به عطر نرگس پیچیده شده توی خانه، به اسمی که هم آوای اسم من نیست،به چشم هایی که ردی ازقهوه ای چشمان من را ندارد،به نشنیدن حرفهایم که نصفه و نیمه بود ...عادت میکنی به نبودم،به بودنش...به شنیدن زمزمه اش توی گوشت،به شنیدن صدایم توی خواب...عادت میکنی به سالهایی که بدون نوشته هایه بدبینانه ام به زندگی سر میشود،به اوج...ادامه مطلب
ما را در سایت اوج دنبال می کنید

برچسب : عادت,نميكنيم, نویسنده : yasamandashti بازدید : 62 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 2:54

عشق در آغوش آسمان   می نویسم، می نویسم از دل شب، از تاریکی های نهان، از دوست داشتن های بی پایان می نویسم، از آسمانی که دلی بزرگ دارد، از همان آسمانی که معنی عشق را می دهد می نویسم از ستارگان، از ستارگانی که چشمک زنان ظلمت شب را زیبا کرده اند دلم می خواهد از همه چی بنویسم، از آسمان آبی تا مردمان خاکی اوج...ادامه مطلب
ما را در سایت اوج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yasamandashti بازدید : 71 تاريخ : شنبه 27 خرداد 1396 ساعت: 19:58

پنجره احساس      (تصویر نویسی) جایش مشخص است، صندلی کنار پنجره همیشه برای اوست. اینک او را می بینم به دنیای بیرون پنجره می نگرد. به دنیایی سبز و رنگی، به دنیای که صبحش با آسمان آبی، ظهرش با غروب سرخابی و شبش با شب مهتابی آغاز می شود. از جایش بر میخیزد و کنار پنجره می ایستد با صدای پرستو های خانه به اوج...ادامه مطلب
ما را در سایت اوج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yasamandashti بازدید : 86 تاريخ : شنبه 27 خرداد 1396 ساعت: 19:58

درک خدا با یک کلمه زندگی بر گرفته از امید و امید واری های بسیاری است، امید هایی که چرخ زندگی را به گردش وا می دارد و موتور آن را پر شتاب میکند. زندگی بدون امیدواری سودی ندارد زیرا در صورت نبود آن سیاهی و تاریکی و ابهام افق آینده را می پوشاند و ناگفته نماند که همین امید و آرزو ها هستند که انسان را کا اوج...ادامه مطلب
ما را در سایت اوج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yasamandashti بازدید : 76 تاريخ : شنبه 27 خرداد 1396 ساعت: 19:58

داغ مادرانه    (تصویر نویسی) هنوز صدای آن کبوتر بچه ی زیبا به گوش می رسد، کبوتر بچه ای با بال های سفید به بلندای آسمان می نگرد گویی او تنها یاور درخت خشکیده ی زمستانی است. کلبه ای زیبا اینجاست کلبه ای با بدنه ی کرمی و شیروانی به رنگ قهوه ای این خانه زیباست اما دل آن پسر بچه ای که از داخل خانه کبوترا اوج...ادامه مطلب
ما را در سایت اوج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yasamandashti بازدید : 83 تاريخ : شنبه 27 خرداد 1396 ساعت: 19:58

پنجره ی عاشقی (تصویر نویسی) پنجره ات را باز کن                                  جیره ی بهمنت دارد میرسد هوا دلش هوای عاشقی کردن می خواهد هوا دلش قدم زدن روی زمین های نژند و سفید را میخواهد از قدم زدن روی برگها خسته شده ایت بگذار، باد زمستانی در میان گیسوانت گردش کنند اجازه ده که باران زمستان وجودت ر اوج...ادامه مطلب
ما را در سایت اوج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yasamandashti بازدید : 75 تاريخ : شنبه 27 خرداد 1396 ساعت: 19:58

ﺩﺭﺧﺘﻬﺎ ﻣﯿﻤﯿﺮﻧﺪ؛ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﻋﺼﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪﻭ ﺩﺳﺘﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ؛ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺗﺒﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪﺑﺮ ﻧﺴﻞ ﺧﻮﯾﺶ ؛ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪﺑﺮﺍﯼ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻥ ﺗﺒﺎﺭ ﺧﻮﺩﻭ .......ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﯿﺎﻩ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪﺑﺮﺍﯼ ﺗﻌﻠﯿﻢ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻫﺎ .ﺷﻤﺎ ﺍﮔﺮ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﻮﺩﯾﺪﺍﺯ ﮐﺪﺍﻡ ﺟﻨﺲ ﺑﻮﺩﯾﺪ؟؟ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻧﮑﺮﺩﻩﮐﻪ ﺑﺎ ﭼﻪ ﻗﯿﺎﻓﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﭼﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﺍﯼﻭ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺷﺮﺍﯾﻄﯽ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﺑﯿﺎﯾﺪﻫ اوج...ادامه مطلب
ما را در سایت اوج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yasamandashti بازدید : 92 تاريخ : شنبه 27 خرداد 1396 ساعت: 19:58